در این بخش تصمیم گرفته ایم شما را با فیلم های جشنواره سی و هفتم آشنا و خلاصه ای از قصه فیلم را برایتان توضیح دهیم
سال دوم دانشکدۀ من
شاید اگر «طلا» را هم رسول صدرعاملی میساخت، فیلم بهتری میشد همچنانکه این نوشتۀ پرویز شهبازی را صدرعاملی ساخته و خوب درآمده است. اینکه نسل امروز همه چیز را ساده برگزار میکنند، میخواهند «جاستفرند» باشند و کلا مشکلی نیست همان «طلا»ست ولی با پرداخت بهتر و البته متمرکز روی دغدغۀ چندین سالۀ صدرعاملی که دختران باشند. کنار هم نشستنِ آرامِ تناقضات زندگی اجتماعی امروز با انتخاب مناسب بازیگر نقش اصلی و سکانس برفی بینظیری که حس دارد، از ویژگیهای این فیلم است.
سرخپوست
یک دوئل را تصور کنید که یک طرفش ظاهرا غایب باشد ولی حضورش به حدی تاثیرگذار باشد که بتواند تا پایان فیلم بیننده را پیگیر و علاقهمند نگه دارد. این، حکایت فیلم «سرخپوست» است که میشود به آن گفت یک فیلمِ «همهچیزتمام»؛ از بازیگری، فیلمبرداری (بهویژه نورپردازی)، چهرهپردازی، صجنه و لباس تا کارگردانی و... . بازی درخشان نوید محمدزاده در نقشی که 10-15 سال از خودش بزرگتر است؛ آن هم در لباس یک سرگرد شاهنشاهی با ترکیب چاشنی عشق، به همان شق و رقیهای نظامی و یک پایان فوقالعاده برای فیلم «سرخپوست» را ناب کرده است.
سمفونی نهم
میتوانست یک کمدی بینظیر باشد از ملکالموتی که عاشق میشود با کلی شوخیهای بگیر در تصادم عشق و مرگ. اما «سمفونی نهم» معلوم نیست چرا آنچه باید، نشده است. معلوم نیست نویسندهبودن ملکالموت به چه کار میآید، غیر از یک بار تایپ کردن و یک بار پای تلفن حرف زدن. فیلم بین سخنپراکنی کوروش، شوخطبعی امیرکبیر، حماقت هیتلر، صداقت ملکالموت، استقامت شخصیت زن و خیلی چیزهای دیگر سرگردان مانده و بلاتکلیف است. با این همه، موسیقی و جلوههای قابل اعتنایی دارد.