از زمختی لوازم یدکی تا لطافت صفحات کتاب کتاموبیل
گفت وگوی اختصاصی هفته نامه آوای کیش با مهرداد ایاز ، مدیر کتابفروشی خط سوم

از زمختی لوازم یدکی تا لطافت صفحات کتاب کتاموبیل
گفت وگوی اختصاصی هفته نامه آوای کیش با مهرداد ایاز ، مدیر کتابفروشی خط سوم
سعید زرگانی / کتابفروشی جایی است برای آرامش. برای علاقه‌مندان جوانش، آنچه در خود جای داده پر از ناشناخته‌ها و جهان‌های نو به نو است. برای آنها که سنی ازشان گذشته هم تاریخ است، تاریخچه لحظه‌ها و روزها و دوران‌ها. جوان باشی و علاقه‌مند به کتاب، نخوانده فراوان داری و مدام مشتاق چیزی تازه هستی، منتظری کتابی را تمام کنی و با لذت از جهان کتاب خوانده شده به جهان کتابی تازه بروی. مسن باشی و مو سفید وارد کتابفروشی که می‌شوی تاریخ را می‌بینی، قفسه شعر برایت یادآور ایام گذشته است، عشق‌های تند و تیز نوجوانی و فراغ‌های پرسوز و گدازش، رمان‌ها حکایت از جدی شدن نم‌نم جهان دارد و فلسفه و جامعه‌شناسی و... هم دوران‌های ماضی را برایت حلاجی می‌کند و می‌گوید نسل تو و آیندگانش کجا ایستاده.
این مکان غریب فشرده جهان است، فشرده همه آنچه بشر بوده، هست و احتمالا خواهد شد.
کتابفروش بودن تصوری از زیبا زندگی کردن است. در جوانی چه می‌خواهیم جز یک زندگی زیبا، با فضایی فانتزی و شاعرانه. اغلب در نوجوانی و شروع واقعی کتابخوانی است که کتابفروشی خود را چون شغلی ایده‌آل نشان می‌دهد. شغلی شیک، ساده و قابل احترام ، با بحث‌ها و گپ‌های گاه پرمدعا و توخالی یا پرمغز و مفید درباره ادبیات، روان‌شناسی، فلسفه، هنر، سیاست و... .
این هفته رفته ایم سراغ مهرداد ایاز ؛ مردی که سودای جوانی را در کیش محقق کرده وبه آرزوی قدیمی خود جامه عمل پوشانده .
او یک کتابفروشی زیبا به نام خط سوم ، در طبقه هم کف برج صدف دارد و لذت دنیا را می برد.

*****************************************************************

***قصه شما برای آمدن به کیش چگونه ورق خورد؟
من فارغ التحصیل رشته رادیولوژی از دانشگاه علوم پزشکی تهران هستم ولی یک شرکت بازرگانی تجهیزات خودرو داشتم .
 پدرم سالها در این کار بود و من هم کشیده شده بودم به این سمت .
8سال پیش بود که کاملا ناگهانی تصمیم گرفتم که بیایم کیش و اینجا زندگی کنم.
اصالتا تهرانی هستم ولی نه دیگر تهران را دوست داشتم و نه تهران عاشق من بود.
آنجا دیگر برای من شهر زندگی نبود . پرتنش وپراسترس ، بی ریخت و آلوده از هر لحاظ وبالاخره ترجیح دادم مهاجرت کنم.
*** وچرا کیش؟
حقیقتا من آدم زندگی در آن ور آب نبودم . باید جایی را میافتم که احساس آرامش کنم . از لواسان شروع کردم ولی دیدم باز به لحاظ کاری درگیر تهران می شوم وفقط باید در جاده بین تهران ولواسان سرگردان باشم.
بعد به فکر شمال افتادم ورفتم وچند جایی را هم آنجا دیدم .ولی خوب آنجا هم نشد.
سال 88 به یک سمینار خدمات پس از فروش در کیش دعوت شدم و یک دوست قدیمی را اینجا دیدم.
خیلی از محیط کیش خوشم آمد. هفته بعد از آن با خانواده آمدیم کیش و مسجل کردیم که باید در کیش زندگی کنیم.

*** ودر آغاز در کیش مشغول چه کاری شدید؟
یکسال اول هیچ ؛
فقط دریا را نگاه می کردم وسعی کردم ذهنم را سم زدایی کنم . بعد از آن رفتم سراغ کار ساخت وساز ولی دیدم آدم آن کار هم نیستم .
بعد با خودم فکر کردم سنم جوریست که اگر الان به آرزوهای جوانی ونوجوانی نرسم شاید هیچ گاه به آنها نخواهم رسید .
این بود که به آرزوی سی وچند ساله ام جامه عمل پوشاندم و کتابفروشی خط سوم را راه انداختم .

*** چرا خط سوم؟
به خاطر نزدیکی وارادت به حضرت مولانا وشمس از نام کتاب خط سوم وام گرفتم و اسم کتابفروشی را گذاشتم خط سوم.

*** وحالا از قرار گرفتن در این موقعیت خوشحالید؟
خیلی زیاد؛ زندگی در جزیره یک رویاست و همیشه بابت آن  خدا را شکر می کنم . واقعا هر روز زندگی در جزیره مثل خواب است.
هر روز که در جزیره راه می روم اشک میریزم و خدا را شکر می کنم.

***دست به قلم هم هستید؟ یعنی اثری از شما تا کنون چاپ شده ؟
من نوشته های زیادی دارم . هیچ گاه از داستان وکتاب ونشر دور نبوده ام .
از 17 یا 18 سالگی کار می کردم ووقتی ساعت کارم تمام می شد روی می آوردم به کتاب . ناشران خیلی خوبی را در تهران می شناختم وگاها حتی برای کمک کردن به آنها به انتشاراتشان می رفتم واز این کار لذت می بردم.
گاها حتی ویراستاری هم میکردم . ساعت ها وقتم را در کتابفروشی های دوستان می گذراندم و کیفش را می بردم.
با این حال هیچ وقت جرات نکردم که کارهایم را چاپ کنم . هنوز مطمئن نیستم نوشته ها وقصه های من به ذهن مردم کمکی کنند .

*** پس از ابتدا کتابخوان بودید. اولین کتابی را که خواندید کدام بود؟
سپید دندان اثر جک لندن که همان را الان در کتابفروشی ام دارم.
*** وبهترین کتابی که خواندید؟
خیلی سوال سختی است . کتاب خوب زیاد است . در ادبیات داستانی خودمان ، کلیدر ، آتش بدون دود وکتابهای اسماعیل فصیح . اینها شاخص ادبیات داستانی ما هستند ولی البته هیچ چیز جای نوشته های محمود دولت آبادی را برای من نمی گیرد.

*** چندی پیش اهالی فرهنگ وهنر جزیره دیداری با دکتر انصاری لاری مدیر عامل سازمان منطقه آزاد کیش
داشتند وشما آنجا به عنوان نماینده هنرمندان به ایشان خیر مقدم گفتید ، چطور برای این کار برگزیده شدید؟
حقیقتا بنده با دکتر پور علی معاون محترم فرهنگی اجتماعی سازمان منطقه آزاد کیش صحبتی داشتم وخیلی در مورد کنداکتور این برنامه بحث شد.
من پیشنهاد دادم که کمی استاندارد رفتار کنیم و جلسه از سوی هنرمندان یک آغاز کننده داشته باشد . دکتر پور علی هم استقبال کردند وپیشنهاد کردند که من متنی را برای این کار آماده کنم که در روز نشست آنرا با افتخار قرائت کردم.

*** اهالی فرهنگ وهنر در آن جلسه مباحث زیادی را مطرح کردند . به نظر شما بزرگترین دغدغه این عزیزان چیست ؟
خوب مشکل بیشتر سخت افزاری است. ما سالن تاتر اختصاصی ، سالن اختصاصی اجرای موسیقی ،پلاتوهای تمرین ، آتلیه نقاشی و ... را در جزیره  نداریم .
اینها باید باشد که هنر متولد بشود ورشد کند.

***و برسیم به کتابفروشی . شما رقیبی هم به نام جزیره کتاب را در کنار خود می بینید.
به هیچ وجه رقابتی وجود ندارد.کتابفرشی جزیره کتاب متعلق به پیشکسوت تاتر ، سینما وتلویزیون ، استاد رضا فیاضی است که خود از شعرا و نویسندگان بنام ایران هستند ومنت برسر ما گذاشتند که ابتدا به کیش آمدند و سپس کتابفروشی جزیره کتاب را راه انداختند.

***در کتابفروشی شما اتفاقات اجتماعی ، فرهنگی وهنری هم می افتد؟
بله .کتابفروشی خط سوم همه روزه از ساعت 10تا 14 و 18 تا 22 در خدمت مشتریان است. صبح های جمعه اینجا تعطیل است وجمعه ها بعد از ظهر میزبان هنرمندان مختلف هستیم، که آثار نقاشی خود را عرضه می کنند ، اجرای پرفورمنس دارند یا کارهای هنری دیگر .
البته در برخی عصر های جمعه این اتفاق می افتد.

*** و افق فرهنگ وهنر جزیره را چگونه می بینید؟
امیدوارم با رویکردی که مسوولین فعلی سازمان دارند که در راس آنها دکتر انصاری لاری مدیر عامل محترم ودکتر پور علی معاونت محترم فرهنگی واجتماعی سازمان منطقه آزاد کیش هستند ، زیر ساخت های لازم آماده شود و حرکتی جدید صورت گیرد وکمی از شعار زدگی وحرف به سمت عمل پیش رویم .
در سالهای گذشته به هر دلیلی هنر در پستوهای جزیره تقریبا خاموش مانده بود .
حالا که نوید روزهای خوش به ما داده شده ، امیدوارم هنرمندان جزیره با میل و رغبت بیشتری کار کنند و هنرمندانی که مجبور شدند از جزیره کوچ کنند، به کیش بازگردند.


برچسب ها :

نظرات در این خبر غیرفعال شده است.