گپ و گفت خودمانی هفته نامه آوای کیش با سکینه صفار زاده ؛ کیشوند کار آفرین

دل نوشته های یک کارآفرین
از اَهلم تا کیش


کارآفرینی از آن جمله مفا هیمی است که در صورتی که دولت ها نسبت به آن اهتمام ورزند ،
ره چند صد ساله را در دهه اي خواهند گذراند.
رشد شتابان کارآفرینی در جهان چندي نیست که باعث تحول عظیم در رویدادهاي اقتصادي
از یک طرف و افزایش شکاف و فاصله میان کشورها شده است و عدم برنامه ریزي اجرایی
صحیح در این حوزه این فاصله را بیش از پیش افزایش خواهد داد.
رشته هایی که ظاهراً نقشی در تولید ملی ندارند نادیده انگاشته می شوند و غافل از این که
درصد بالایی از ارزش افزوده در همین نوع تولید داخلی قرار دارد.
حمایت از کسب و کارهای خانگی مبتنی بر ظرفیت های بومی و محلی راهکاری است که علاوه بر رونق تولید و اشتغالزایی برای افراد، پیامدهای مثبت اجتماعی به همراه دارد و باعث کاهش آسیب‌ها و ناهنجاری‌های مختلف خواهد شد.
قانون ساماندهی و حمایت از مشاغل خانگی در ایران در سال 1390 در مجلس شورای اسلامی تصویب شد .
مشاغل خانگی بر مبنای رشته های شغلی برآمده از تاریخ، فرهنگ و مشاغل بومی، مظهر یکپارچگی و یکدل شدن چند خانواده و در نتیجه افزایش تولید و رونق کسب و کار خانگی است که آثار اجتماعی مثبتی به همراه دارد، همبستگی خانوادگی را افزایش داده و اثر اقتصادی آن هم پیشبرد اهداف اقتصادی کشور و رونق کسب و کار در داخل یک اجتماع کوچک و صمیمی است.
دراین شماره ما سراغ کارآفرینی رفته ایم که همراه با همسر خود همه چیز را ازصفر آغاز کردند واکنون زمینه اشتغال 5نفر به طور مستقیم به جز خودشان را ایجاد کرده واخیرا از سوی جهاد کشاورزی استان مازندران به عنوان« زن کار آفرین نمونه روستایی » برگزیده شده است.
ابتدا قرار بود که گفت وگویی به رسم همه مصاحبه ها با او داشته باشیم . ولی ایشان از ما خواست که حرف های دلش را بازگو کند . آنطور که میخواهد .
دل نوشته های سکینه صفار زاده کیشوند کارآفرین را با هم می خوانیم.
*******************************************************

آقای زرگانی، اجازه دهید این مصاحبه با روال کاری شما، اصول و قواعد خبرنگاری کمی متفاوت باشد. سوال و جواب نباشد. سوالات بولد شده و با فونت و سایز درشت و جواب ها نازک و کمرنگ تر نباشد. اسمش را بگذارید دلنوشته های یک کارآفرین.
من سکینه صفازاده متولد 65 در مازندران شهرستان محمودآباد و روستای اهلم هستم و هفت سال است که ساکن کیش می باشم.
زندگی یعنی اتفاق. یعنی اتفاق باید باشد تا زندگی جریان داشته باشد.
برای همه مردم اتفاقات زیادی رخ می دهد...
سال 88 درست چند ماه پس از ازدواجمان، به سرقت رفتن پول و ماشین شرکت که مسئولیت آن بر عهده همسرم بود در بندرعباس، اتفاقی بود که باعث ورق خوردن شرایط دیگری برای زندگیمان شد که متن آن برای ما ناخوانا و سخت بود.
آنقدر تحمل کردنش برایم سخت بود که روزهای طولانی به خاطر شرایط بد روحی در بیمارستان ام لیلای بندرعباس بستری شدم، در حالی که خانواده هایمان اصلا در مورد اتفاقات رخ داده شده اطلاع نداشتند و در جریان نبودند.
بعد از گذشت زمان و سر و سامان دادن به اتفاقات پیش آمده، همسرم با شرکت قبلی در بندرعباس تسویه حساب کرد و بر حسب اتفاق از کیش به ایشان پیشنهاد کار دادند. پس از یک دوره کوتاه و بعد از اتمام کار و تحویل پروژه، تیم همکار به بوشهر برگشتند و همسرم بعنوان یک کارگر ساده در کیش ماند تا در چند مصاحبه برای استخدام شرکت کند.
زندگی در کیش
وقتی در یک شرکت خصوصی مشغول بکار شد، من و پسرم که چند ماهه بود به کیش آمدیم برای زندگی.
وقتی پس از چند ماه همسرم را دیدم انگار چند سال پیر شده بود.
 مدتها شرایط دشوار محیط های کارگری را تحمل کرده بود و البته این روزها برای من و پسرم نیز به همان دشواری گذشت. سخت می گذشت خط خط این اوراق زندگی .
همسرم که گیاه پزشک است ،کارگری در جاهای مختلف ،رانندگی تاکسی و کارهای دیگر را تجربه کرد
تا رسیدیم به زیتون سرای رودبار.
بله، زیتون سرای رودبار در بازارچه دویست واحدی که چند ماهی هست به بازارچه جدید گلدیس واقع در پشت مسجد حضرت زینب(س) انتقال یافته است.
فروشگاهی که همه عشق و زندگی ماست و به اتفاق همسرم،پسرم و برادرم در نقش پشتیبانی کننده اداره می شود.
و صد البته ابتدا لطف خدای مهربان بود وبعد محبت مردم وحسن نیت آنها که باعث رونق کار ما شد.

شروعی دوباره با مشکلات
روزی که زیتون سرای رودبار را تحویل گرفتیم، نمی دانستیم چه مشکلاتی پیش روی ماست . یعنی صاحب قبلی فروشگاه  این چیزها را به ما نگفته بود . او پولش را گرفته بود و رفته بود.
فروش با اجاره مغازه اصلا سازگاری نداشت وازطرفی بهداشت جزیره این مدل کار را تایید نمی کرد.
وارد کار شدیم و برگشت از آن خیلی سخت بود و مساوی با شکستی دوباره به حساب می آمد.
ایده های مشتریان خیلی به ما کمک کرد. سعی کردیم از تمام ایده ها، انتقادات وپیشنهادات به نحو احسن استفاده کنیم .
من وهمسرم حسن ، شروع کردیم به درست کردن ترشی وشوره .
دانشگاه برادرم تازه تمام شده بود وکار پشتیبانی ما را از شمال دنبال می کرد و ما اینجا ترشیجات وشوریجات تولید می کردیم.
کم کم افراد دیگری هم به کمک ما آمدند ودر شمال شروع کردند به آماده کردن ترشی و شوریجات برای ما.
برای بهداشت این نوع کار کردن مورد قبول نبود و دوباره خوردیم به یک سد.
دو راه بیشتر نداشتیم . یا باید کلا کار را جمع می کردیم یا کارمان را کد دار وشناسنامه دار می کردیم.
برای جمع کردن خیلی دیر شده بود .
همکاران ما در شمال خیلی درگیر کار شده بودند و لحظه ای فکر کردن به بیکار شدنشان دیوانه کننده بود.
ما دو واحد آپارتمان مسکونی در روستای اهلم محمود آباد مازندران داشتیم که بی استفاده مانده بود . آنها را طبق ضوابط بهداشت و جهاد کشاورزی به کارگاه مشاغل خانگی تبدیل کردیم و سه نام تجاری «اهلم، لیلم و هلی» را به ثبت رساندیم.
برای کارگاه مسوول فنی انتخاب کردیم و کد وشناسه بهداشت و نشان سلامت غذا ودارو را دریافت کردیم.

از صفر تا ...
ترشی درست کردن ما از یک کیلو ، دوکیلو رسید به چند صد کیلو ؛
در حال حاضر کارگاه ما همیشه فعال است . تمام تولیدات ما که اسید دارند در قابلمه های ضد اسید و مرباجات ما در ظروف مسی عمل می آیند.
در تولید آبلیمو ، آبغوره ، آب نارنج ، آب زرشک و... حتی یک قطره آب هم استفاده نمی کنیم که مبادا پی اچ آن تغییر کند.
شوریجات ، وحتی سبزی و میوه خشک را کم کم تولید می کنیم ومواد نگهدارنده هم به آنها نمی زنیم تا مردم تازه به تازه طعم آن را بچشند، خدا را شکر سود ما در رضایت وسلامت مردم است .
ما طوری کار می کنیم و محصول تولید می کنیم که انگار برای مصرف خانوادهای خودمان است.
باغی را درکنار کارگاهمان در اهلم در شمال در حال راه اندازی داریم که هدف اصلی ما تولید محصولات سبز  وعاری از سم وکود می باشد ونیز تولید گل های زینتی شاخه بریده نیز در دستور کار ماست .
در حال حاضر دنبال گرفتن تسهیلات برای افزایش ملک باغمان هستیم .
چه چیز ما از هلند ، کانادا وترکیه کمتر است . چرا ما نه؛ ماهم می توانیم ؛
روستای ما می تواند مثل هلند زیبا باشد .
ما با جهادکشاورزی هم صحبت کردیم و به آنها گفتیم که برای اجرای طرحمان نیاز به یاری شما هم داریم.
البته اگر آنها هم کمکی نکردند ما ناامید نمی شویم وطرح را انشاا... اجرا خواهیم کرد.

از جنس صداقت
ما با رخوت و یکجا نشستن مخالفیم . ما اعتقاد داریم اگر صداقت وپشتکار باشد ، کار وجود خواهد داشت.
من می خواهم به همسرم ، برادرم وهمه بچه های کارگاه بگویم که کارآفرینی برازنده شماست .
زندگی در حال چرخیدن است . باید درست کرد تا این چرخ از حرکت نایستد.











برچسب ها :

نظرات در این خبر غیرفعال شده است.